و رسول مهربانی . . . .

به نام خدا  

 


                                  «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
    به‌راستی که من مبعوث شدم تا شرافت‌های اخلاقی را کامل و تمام کنم

و یکی از مهم ترین جنبه های بعثت خاتم الانیاء (ص) را می توان در همین جمله یافت. اخلاقیات چیزی که در جوامع کنونی ما روز به روز کمتر و کمتر می شود مشکلات بشری بیشتر و بیشتر می شود . جایی که انسانها در فقدان اخلاقیات بدترین رفتارها را با دیگران و حتی با خویش انجام میدهند . رسول اکرم(ص) آمده اند که اخلاقیات را پرورش دهند امده اند تا کرامتات انسانی را آموزش دهند و کامل نمایند . تا بشریت زیر سایه آن راه نجات را بیابد. تا فرد اول خودش و بعدش جامعه را بسازد . تا جامعه اسلامی ای داشته باشیم انسانی و والا و متعالی . 
اخلاقیات را شاید بتوان خارج از چهارچوب قوانین و محدودیت ها و باید و نباید ها شناخت . چیزی است که فرد شاید اول باید به آن پایبند باشد تا بعد جامعه اش را به آن پایبند سازد.شاید رفتارها و اعمالی باشد که فرد باید بیاموزد و در زیر سایه عمل با آن خویش و جامعه را متعالی سازد.
 فقط می توان گفت که جهان امروز در فقدان اخلاقیات که رکن اساسی رشد و پرورش و تعالی انسان است قرار گرفته است و به همین علت به قهقرا نیستی و نابودی پیش می رود .

فرخنده عید مبعث رسول مهربانی و عطوفت را به همه همساده ها گرامی و همه دوستان تبریک و تهنیت عرض می نمایم

و می گذرد روزگار . . .

                                                    به نام خدا
زمان هیچگاه به عقب باز نمیگردد ولی به خوبی میتوان از تجربه  گذشته درس گرفت و با عمل به آن در زمان حال ؛ آینده را ساخت . هر کاری که در گذشته کردیم از نظر خودمان و با توجه به سبک و سنگینی که در آن  زمان انجام داده بودیم کار درستی بوده که در زمان خودش انجام شده. حال که بعد از گذشت زمان ؛ برما معلوم گشته که آن کار اشتباه ، نادرست یا کامل نبوده ، نباید افسوسش را خورد بلکه باید ازش درس گرفت باید تجربه ای بشود برای آینده . به هرحال اگر قرار باشد که همه کارهایمان درست و بی عیب باشد که دیگر دنیا اینقدر متفاوت و متنوع و تا حدی میشه گفت زیبا نبود. یا اگر زمان به گذشته بر میگشت که دیگه اینقدر سرنوشتها و تقدیرهای متفاوت و متمایز بوجود نمی آمد . یک جلوه از زیبایی زندگی و دنیا در این است که انسان نمیداند و نمی تواند .
با کسب تجربه و مشورت با سایرین می توانیم درصد موفقیت هایمان را افزایش بدهیم . می توانیم تصمیماتی بگیریم که آینده ساز باشد و فرا رو را روشن نماید. نباید به گذشته افسوس خورد . گذشته رفته است و تمام کارهایمان در آن زمان درست بوده ، حتما درست بوده که آن را انجام داده ایم . نگذاریم که شکستها اعتماد به نفس ما را از بین ببرند . که بزرگترین شکست از همینجا آغاز می شود

و کلامی از امیر لبخند و عشق . . .

                                                    به نام خدا

با شما سخن میگویم (از این انسان نطفه ای بود جهنده و سپس خونی شد لخته و ناتمام) و بچه ای در شکم مام وشیرخواره ای از پستان و کودکی (در خور دبستان) و نوجوانی رسید (که سبزه زندگی اش تازه دمیده) سپس او را دلی داد فراگیر و زبانی در خور تعبیر و دیده ای نگرنده و بصیر تا دریابد و پند پذیرید. و باز ایستد و راه نافرمانی پیش نگیرید. چندانکه جوانی شد راست اندام و تندرست و به قامت تمام ، گردن کشانه (از راه حق) دوری گزید و بیهشانه این سو و آن سو دوید از چاهسار آرزو نوشا و در پی دنیا کوشا .

سرمست لذت و شادمانی ، از عنفوان و نشاط جوانی نه اندیشه رسیدن مصیبت در سر و نه از خدا و تقوایش خبر، تا آنکه در این آزمایش فریب خورده مرد و روزگار کوتاه را در خطا به سر برد نه عوضی به دست آورد و نه واجبی را که برعهده داشت ادا کرد .

در واپسین دوران جوانی و آخرین منزل کامرانی درد مرگ او را فرو گرفت ، چندانکه روز را با حیرانی به سر می برد و شب را با بیداری و نگرانی . هر روز به سختی درد می کشد و هر شب رنج بیماری به سروقتش میرسید حالی که گردش برادری بود به جان برابر ، و پدری مهربان و نصیحتگر و مادری از ناشکیبایی فریاد کنان و از ناآرامی برسینه زنان و او در بیهوشی و غفلت و در سختی و مصیبت و ناله ای زار و نفستی افتاده به شمار، جان کندنی طاقتزا و دشوار ، سپس او را خاموش درون کفنهایش گذارده و گردن نهاده و رام از زمینش برگیرند و برپاره چوبهایش بردارند ، پیکر کوفته و رنجیده ، لاغر از بیماری که کشیده . فرزند و نواده و برادران همگان تابوتش را بردارند و به خانه غربتش رسانند ، آنجا که دیگر هیچ کس او را نبیند _ و تنها خود در آن خانه نشیند _ تا چون مشایعت کنندگان باز گردیدند و مصیبت زدگان وا پس گراییدند ، او را در گودالش نشانند ، زمزمه کنان ، حیرتزده از پرسش فرشتگان و خطا کردن در امتحان و دشوارتر چیز آنجا ، بلای فرود آمدن است در گرمی جهنم و بریان شدن در آتشی که زبانه زند پی هم ، و تیر گشتن بانگ آن هر دم ، نه لختی آسوده بودن ، و نه راحتی ، تا بدان رنج زدودن نه نیرویی بازدارنده تا در امان ماند ، نه مرگی تا او را از این بلا برهاند، و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند سختی های مردن از پی هم، عذابها هر ساعت و هر دم
 به خدا پناه بریم ( از این غم)
      

قسمتی از خطبه 83 نهج البلاغه
ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی